loading...
سروش لکستان
امید محمدی بازدید : 130 شنبه 22 فروردین 1394 نظرات (0)

شما از طریق اینترنت با کسی آشنا می شوید، هر روزی که سپری میشود خاطره های شما بیشتر و بیشتر شده و نسبت به هم علاقمند می شوید.اما چگونه می توانید تشخیص دهید که آیا واقعا عاشق شده اید یا رابطه شما تنها به دلیل یک جاذبه موقتی است؟...

 

 یک انسان در طول زنـدگی خـود به طور میانگین حداقل ۴ مـرتبه عـاشق مـیشود. اما آیا واقعا هر ۴ مرتبه، عشق اوحقیقی است؟ ما در این قسمت علائم مربوط به عشق، احترام و ارتباط را بـاشما در میان مـی گـذاریـم تـا قـادر به تصمیم گیری باشید و تشخیص دهید که آیا فردی که با او قرار ملاقات می گذارید شخص مورد نظر شما هست یا خیر.

امید محمدی بازدید : 84 پنجشنبه 21 اسفند 1393 نظرات (0)
فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب می‌شود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوج‌ها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.
اما متأسفانه، در بحبوحه‌ی دروان معاشقه (نامزدی) افراد جوان اغلب بی ملاحظه می‌شوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده می‌گیرند و یا این که آنها را بررسی نمی‌کنند. علاوه بر این نگرش‌ها و عقاید خاصی در جامعه‌ی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر می‌گردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر می‌رسند.
باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شده‌اند:
الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود می‌کنند.
ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط می‌کنند.
ج - از بررسی اندیشمندانه‌ی توانایی‌ها و ضعف‌های بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری می‌کنند.
د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم می‌بخشند و گزینه‌های بعدی برای حل مشکلات را به حداقل می‌رسانند.
به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده می‌تواند اینگونه باشد که زوج‌ها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.
نگرش‌ها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی‌ است که می‌تواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند.
آگاه بودن افراد درباره‌ی نگرش‌ها و طرز تفکر و عقیده‌ی خودشان درباره‌ی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقع‌بینانه می‌تواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناخت‌ها ، باورها، عقاید و واقعیت‌ها (دانسته‌ها) است که حاوی ارزشیابی‌های مثبت و منفی (احساسات) باشد.
 
نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر
موضوعی که به طور وسیع در پیشینه‌ی تجربی که در زمینه‌ی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر می‌باشد. از بررسی  سوابق موجود در زمینه‌ی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.
 
1 -   اعتقاد به اینکه من فقط می‌توانم عاشق یک نفر باشم.
 شخصی که دارای این عقیده است گمان می‌کند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمه‌ی دومی ‌داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل می‌رسد.
این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام می‌رسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشم‌انداز یک ازدواج خوب را نوید می‌دهد.
 
2 - همسر کامل
اعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.
 
3 - تکامل خود
کسی که اینگونه فکر می‌کند و می‌گوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم».
این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.
 
4 - ارتباط کامل
 صاحب این عقیده این چنین می‌اندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کننده‌ی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.
مانند ارتباط خوب و مهارت‌های حل مشکل و تشابه و همانندی ارزش‌ها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارت‌ها و قابلیت‌ها را داشته باشد عاقلانه است.
با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی‌توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر می‌توان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمی‌باشد.
 
5 - تلاش بیشتر
این اعتقاد با این تفکر شکل می‌گیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.
لارسن (1992) تأکید می‌کند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را می‌طلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمی‌دقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر می‌رسد.
 
6 - عشق کافی است
فرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعه‌ی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند می‌شمارد.
در واقع، اشخاص کمی‌هستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر توانایی‌های اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.
 
7 - همزیستی
این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».
مرور سوابق همزیستی و موفقیت‌های بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا می‌باشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.
این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی می‌کنند به نسبت کسانی که همزیستی نمی‌کنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.
 
8 - فرد مکمل و تضاد
در این نگرش شخص اینگونه می‌اندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».
 اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت می‌توانند کامل کننده‌ی ضعف‌ها و قوت‌های یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیش‌بینی کننده‌ی موفقیت در ازدواج نشان می‌دهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزش‌ها، نگرش‌ها و خصوصیات شخصی است.
 
9 - انتخاب باید آسان باشد
این عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرش‌ها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر می‌باشند.
نحوه‌ی نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با درک شیوع باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان افراد مجرد زن و مرد، در صورتی که این نگرش‌ها و عقاید نادرست و غیر منطقی افراد تغییر یابند و در جهت صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواج‌های مؤفق در جامعه خواهیم بود.
و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرش‌های نادرست، می‌توان درمانگران ، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
 
 
منبع:
دکتر اسماعیل اسد پور -  مشاوره خانواده
امید محمدی بازدید : 77 پنجشنبه 21 اسفند 1393 نظرات (0)
سئوالات زیادی در موردبالاتر بودن سن دختر نسبت به سن پسر در ازدواج مطرح شده است که ملاحظاتی راجع به  تفاوت سنی  دختر و پسر در ازدواج ، اشاره می کنیم:
1 – بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا 1 الی 5 سال). این به خاطر اینست که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است. و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که  آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر  بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود.
2 – انتخاب همسر یک مسئله چند بعدی است و معیارها و شرایط انتخاب همسر متعدد است. وقتی شما اقدام به انتخاب همسر می کنید باید 2 مسئله کلی و اساسی را در نظر بگیرید:
الف) همسر انتخابی شما می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی هست را دارا باشد ( در این زمینه مقالاتی در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی قرار داده ایم). این بدان معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد ، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد. ( مانند اینکه شما در رشته تحصیلی باید همه دروس را پاس کنید)
ب) فرد مورد نظر شما در کل ، باید معدل قابل قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. یعنی اینکه وقتی نمره هر یک از معیارهای ازدواج را که با هم جمع کردید، او میانگین مطلوب را از نظر شما داشته باشد. ( مانند اینست که در رشته تحصیلی خود علاوه بر قبولی همه دروس ،  نباید مشروط شوید)
خلاصه: در تک تک معیارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلی همه معیارها، میانگین مطلوب شما را کسب کند.
اگرچه ممکن است فرد در یک معیار نمره عالی نداشته باشد و نقطه ضعف وی باشد. مثلا دختری که 2 سال از پسری بزرگتر است ، اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، در نتیجه معدل خوبی جهت ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد. لیکن اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، 15 سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اینکه معدل بالایی دارد، لیکن در یک معیار اساسی رد می شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می شود. ( توجه کنید در اینگونه مسائل انسانی با قطعیت صد در صد سخن نمی گویئم).
3 – اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر 30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و .... هست ، آن آقا کار و تفکر و  مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.
4 – نکته مهم بعدی اینست که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی  نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است 3 سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط  و انرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.
5 – نحوه تفکر پسر  و دختر ، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد. او آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما در برابر پسری که درگیر این گونه مسائل نیست به سادگی از کنار این مسئله می گذرد. همچنین دختری که به این مسئله (سن زیاد) حساس هست. بعدا هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالایش نسبت می دهد. که این از آسیب پذیریهای چنین ازدواجهایی هست.
6 – نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در این زمینه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گیریهای خودشون منجر شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم به هم عوض شود. اگر پسر و دختری به شدت تحت نفوذ والدین خودش هست. معمولا نمی تواند خارج از نظر آنها ، دست به چنین ازدواجی بزند.
امید محمدی بازدید : 131 پنجشنبه 21 اسفند 1393 نظرات (0)

غالبا دیده شده است دختران جوان قبل ازازدواج , تصورات و باورهایی غلط در مورد ازدواج دارند و بر اساس این اندیشه های اشتباه دست به انتخاب همسر می زنند ,لذا پس از ازدواج احساس شکست یا نارضایتی از زندگی می کنند . دراین مقاله به 15 باور غلطی اشاره می کنیم که هر کدام از انها به صورت خطر بالقوه و جدی ازدواج ما را تهدید می کند .

1- باید با کسی ازدواج کنم که از همه نظر کامل باشد .
انسانها ترکیبی از ضعف ها و قوت ها هستند اگر چه در نوع و شدت نقاط قوت و ضعف تفاوت دارند. لیکن تصور یک انسان کامل و ایده آل که هیچ مشکلی نداشته باشد بیشتر در تصور یک فرد خیالاتی جا می گیرد تا درواقعیت.
هنگام ازدواج باید دقت کرد که به نقاط ضعف و قوت همسر آینده مان پی ببریم و ندیدن ضعف های ایشان ,دلیل بر نبودن آن نیست , بلکه حاکی از عدم شناخت ماست .
چرا چنین نگاه ایده آل گرایانه به همسر آینده موجب شکست در ازدواج می شود؟.
جواب: اگر با عدم شناخت کافی تصور کنیم با فرد کاملی ازدواج کرده ایم ,پس از ازدواج بتدرج به ضعف های همسرمان پی برده و احساس شکست می کنیم .

2-بعد از ازدواج می توانم همسرم را تغییر دهم .
تغییر: فرایندی انرژی بر , زمان بر و نسبتا دشواری می باشد . وقتی که قصد تغییر دیگری را داریم علاوه برسختی های قید شده نیاز به خواست فرد مخاطب و همچنین عدم مقاومت او دارد .
از آن جا که انسانها نسبت به تغییرات اجباری از طرف دیگران مقاوم هستند و نیاز به تغییر در زندگی های آشفته بیشتر احساس نیاز می شود ,لذا مجموعه عوامل فوق باعث می شود که احتمال تغییر به شدت کاهش یابد . علت بالا بودن آمار طلاق اشاره به این مهم دارد که همسران در مشکلات زناشویی کمتر حاضر به اعمال تغییر در روش و منش خود هستند .از طرفی مشکلات شخصی نسبتا پایدار و تقریبا با ثبات هستند .

3-اگر با فرد خاص ازدواج کنم خوشبخت می شوم .
خوشبختی یک احساس درونی هست که به شخص یا شی ءخاصی بستگی ندارد . اگر هنگام ازدواج این خوشبختی را صرفا به یک شخص گره بزنیم , پس از ازدواج بزودی متوجه می شویم که اشتباه کردیم .
الف)اگر با فرد مذکور ازدواج کنیم بزودی درمی یابیم این فرد نیز چون دیگران بوده است و صرفا به خاطر جذابیت و نیازهای عاطفی و جنسی و دسترسی به ایشان ازدواج ما صورت گرفته است و پس از عادی شدن ارتباط متوجه می شویم که خوشبختی ما فراتر از این فرد خاص بوده است .
ب) اگر با فرد دیگری ازدواج کنیم هر مشکل و دردسری که درهمه زندگی ها کم و بیش وجود دارند (به اشتباه) به این مسئله ربط می دهیم که بافرد خاص ازدواج نکرده ایم و همیشه به سادگی هرشکستی را در زندگی به عدم وصال به آن فرد خاص نسبت می دهیم و از حل منطقی مشکلات سرباز می زنیم .

4- ازدواج, راه حل مشکلات 
واقعیت ازدواج با مسائل و جوانب مختلفی همراه هست که مسئولیت های سنگین را بردوش زوجین می گذارد. لذا در دل خود مشکلاتی جهت حل کردن دارد . بنابراین ازدواج غالبا با مشکلات جدیدی همراه هست . نه این که به عنوان راه حل مسائل پیشین کاربرد داشته باشد. دختران و پسران نیاز است قبل از ازدواج به حل مشکلات مختلف خود اعم از مشکلات فردی ,بین فردی و .... اقدام کنند .تا هم تمرینی برای حل مسائل ازدواج باشد و هم فارغ از مشکلات مجردی وارد زندگی متاهلی شوند .

5- ازدواج راه کسب استقلال است .
استقلال نیاز به حس مسئولیت پذیری و انجام بهینه وظایف دارد . اگر چنین تمرینی در زمان مجردی به خوبی صورت نگیرد پس از ازدواج هم به خاطر ورود به بافت خانوادگی جدید بازهم فرد با مشکل عدم استقلال روبروست . معمولا وابستگی به خاطر این است که خود فرد قادر به انجام صحیح وظایفش نیست و نیاز مفرط به حمایت دیگران دارد . لذا پس از ازدواج هم همسرش جایگزین والدین و خانواده اصلی اش می شود و استقلال در زندگی جدیدش نیز مورد تهدید واقع می شود .

6- ازدواج, یعنی آرامش .
آرامش هم چون خوشبختی یک حس و نفسیردرونی آدمی از شرایط و موقعیت هاست .
لذا کسی که نمی تواند پیش از ازدواج به چنین مفهومی دست یابد , پس از ازدواج هم از درک آرامش عاجزاست . زوجین زیادی هستند که می گویند با ازدواج آرامش خودرا ازدست داده اند .
اما زوجینی که پس ازازدواج از آرامش حاکم بر خانواده راضی اند تصریح می کنند که آنها همواره با موقعیت ها و شرایط سازگار بوده اند و این آرامش را همیشه حتی قبل از ازدواج تجربه نموده اند .

7- راه فرار .
گاهی فشارهای زندگی روی جوان آنقدر شدید است که قدرت تصمیم گیری و حل مسئله را از او می گیرد.و برای خلاص شدن از مشکلات و فرار ازموقعیت خانواده به اشتباه ازدواج را به عنوان راه آزادی خود می گیرد . معمولا این جوانان دست به انتخاب نادرست می زنند و چون به فکر راه فرار بوده اند ,دقت کافی در انتخاب همسر نمی کنند و با نگاهی مسامحه آمیز به مسئله نگاه می کنند . لذا پس از ازدواج بزودی متوجه می شوند که از چاله ای در آمده و به چاه افتاده اند .
در این گونه موارد به جوانان توصیه می شود با مراجعه به جلسات مشاوره خانواده راههای حل مسئله و برون رفت از بحران ها را بیاموزند و سپس در شرایط مناسب تصمیم به ازدواج بگیرند .

8- دوستی قبل از ازدواج لازمه یک ازدواج موفق است .
متاسفانه این اشتباه روز به روز در بین جوانان بیشتر می شود . ازانجا که این دوستی ها براساس مسائل احساسی و جذابیت های نخستین، بین 2 نفر صورت می گیرد , به کلی زمینه یک ازدواج موفق را به مخاطره می افکند .
به همین علت است که اکثر این دوستی ها به ازدواج ختم نمی شود و آنها هم که ختم می شوند یا با مشکلات شدیدی مواجه می شوند یا به طلاق. و درصد بسیار ناچیزی از این ازدواج ها موفقیت را درک می کنند . از طرفی بسیاری از ازدواج ها هم که به ازدواج سنتی شهرت دارند , به موفقیت ختم می شوند .لذا دوستی های قبل از ازدواج نه این که به موفقیت در ازدواج ختم نمی شود ,به عکس دراکثر مواقع موجب شکست درزندگی می شود . بهتر است دوستی قبل از ازدواج ,به صورت آشنایی قبل از ازدواج و تحت نظر خانواده ها و به صورت خواستگاری رسمی صورت بگیرد و به جای مسائل احساسی دختر و پسر به مسائل منطقی فرایند شناخت منجر شود .
در بسیاری موارد دیده شده است دوستی های قطع شده قبل ازازدواج , خود معضلی بر سراه دختر و پسر به هنگام ازدواج پدید می آورند .
اگر به هنگام ازدواج به دوستی های پیشین اشاره شود یکسری مشکلات شروع می شود و اگر پنهان کنند , همیشه نگران آشکار شدن روابط قبلی خود هستند و این مسئله تنش زیادی را در زندگی زناشویی ان ها ایجاد می کند .

9- ازدواج به خاطر رضایت والدین و دیگران .
ازدواج مهمترین تصمیم گیری و انتخاب هر فرد در طی دوره زندگی اش است و مسلما عواقب این انتخاب قبل از هرکس , گریبانگیر خود فرداست . لذا اگرچه مشورت گرفتن از دیگران کاری پسندیده است ,لیکن باید رضایت قلبی دختر یا پسر به هنگام ازدواج حاصل گردد تا مسئولیت انتخاب خود را در ازدواج بپذیرد .

10- به خاطر اصرار و فشار والدین .
اگر جوانی تحت فشار والدین و دیگران ازدواج کند , علاوه براین که ممکن است هیچوقت احساس آرامش و خوشبختی نکند , همچنین ممکن است فشارهای بعدی والدین در سایر زمینه های زندگی او تاثیر بگذارد و نارضایتی و درپی آن شکست زندگی زوجین را ایجاد کند . قاطعیت و انعطاف دو خصوصیت ضروری مورد نیاز درزندگی است که جوانان حتی قبل از ازدواج باید آن را در رابطه با خانواده اصلی خود تمرین کنند .

11- ازدواج راه سعادتمند ی است . 

12- ازدواج یعنی تکامل .
دو بند فوق اغراق در اهمیت ازدواج است . درواقع ازدواج هدف زندگی نیست حتی تنها راه خوشبختی و تکامل نیست . ازدواج اگر چه مسیر مهمی در رسیدن به مقصداست .لیکن تنها راه نیست . اگر کسی تنها راه خوشبختی را ازدواج بداند آنگاه تحت فشارهای اجتماعی مجبور است به هر ازدواجی تن دهد تا بدبخت نماند . درحالیکه ازدواج موفق و با شناخت کافی می تواند راه رشد را تسهیل کند , در غیر اینصورت خود ازدواج مانعی بر سر راه تکامل و خوشبختی است .

13- ازدواج باعث مسئولیت پذیری است .
درواقع دقیقا به عکس است. یعنی فرد باید مسئولیت پذیر باشد تا به سراغ ازدواج برود .کسی که قبل از ازدواج از انجام وظائف فردی و اجتماعی خود سرباز می زند چگونه پس از ازدواج مسئولیت پذیرمی شود.
این هشداری به والدین است که به اجبار برای فرزندان بی مسئولیت خود , همسری انتخاب نکنند یا آنها را تشویق به ازدواج نکنند . چون مسئولیت حل مسائل زناشویی فرزندشان نیز گریبانگیر آن ها خواهد شد .

14- ازدواج هر کس تابع تقدیر و سرنوشت است.
این اشتباه منجر می شود که دختران و پسران و خانواده هایشان به اندازه کافی در تحقیق و بررسی و شناخت همسر دقت نکنند. و اهمالکاری و بی مهارتی خود را به گردن تقدیر بیندازند. بسیاری هم برای فرار از مسئولیت انتخاب همسر، با یک استخاره کار خود را راحت می کنند. و اینگونه نقش اندیشه و اختیار خود را نادیده می گیرند.

15 - مهریه تضمین کننده ازدواج است.
متاسفانه اغلب دختران و پسران و همچنین خانواده ها از فلسفه مهریه بی خبرند.
مهریه مانند یک کادو و هدیه ایست که داماد باید با همه وجود خواهان پیشکش کردن به عروس خانم باشد. علاوه بر اینکه نقش عاطفی دارد، می تواند بخشی از آن به صورت نقدی، کمکی به خانواده عروس جهت تهیه مایجتاج اول زندگی و جهیزیه باشد. طبیعی است که مقدار آن باید متناسب با توانایی اقتصادی طرفین و با رضایت کامل باشد.
معمولا مهریه های سنگین ، تخفیف گرفتن ها، و چک و چک کردنها و ... .همه و همه اولا منجر به از بین رفتن نقش محبتی و عاطفی مهریه می شود، ثانیا باعث کدورتهایی می شود که گاها تا آخر عمر با عروس و داماد و خانواده هایشان باقی می ماند. و ثالثا نقش تثبیت کننده ای هم در پیوند زناشویی ندارد و سوء برداشتهایی نسبت به اساس مهریه است.
بهتر است به مسائل حقوقی ازدواج و مسائل روانشناختی در انتخاب همسر دقت شود تا از اشتباهات 15 گانه فوق که به صورت خطر در کمین ازدواج نشسته است ،‌ جلوگیری شود.



منبع : http://www.hamdardi.net

 

امید محمدی بازدید : 89 پنجشنبه 21 اسفند 1393 نظرات (0)
1 - اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود ، مسئولیت کاری را به عهده نمی گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید. ( تنبلی و بی مسئولیتی)
2 – اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (‌که به نظر شما غیر منطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید.(عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)
3 – اگر در زندگی ، مرتب شغل خود را عوض کرده اید، با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده  یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری ، احساسی و رفتاری ندارید.( عدم ثبات فکری، احساسی و رفتاری)
4 – اگر تصور می کنید ؛ افکار ، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می دهید. (خطای شناختی)
5 – اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی که در زندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید. (خطای شناختی)
6 – اگر در پی کسب لذت و علائق خود ، کارها و مسئولیت هایتان بر دوش دیگران قرار می گیرد. (اصالت لذت، و عدم مسئولیت پذیری)
7 – اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران حالت دفاعی یا حالت تهاجمی می گیرید و قادر به درک افکار ، احساس و رفتار دیگران نیستید. (واکنش دفاعی و خود میان بینی)
8 – اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی بینید. (عدم خودآگاهی)
9 – اگر تا کنون با نظرات، انتقادات و پیشنهادات دیگران، تغییری در رفتار های شما ایجاد نشده است. (عدم مدیریت خود یا خود مدیریتی)
10 – اگر مسائل کاری شما مانع ارتباط دوستانه ، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صمیمی در خانواده ( خانواده پدری) می شود یا مسائل و مشکلات شخصی شما در تمام حوزه های زندگیتان تاثیر می گذارد و در هم تنیده می گردد. (مشکل در تقسیم وظایف و تعارض نقش ها)
11 – اگر به هیچ وجه قادر به تغییر برنامه های از قبل طراحی شده خود نیستید( حتی اگر شرایط تغییر کند) و بسیار متعصب ، خشک و غیر قابل انعطاف هستید. (‌عدم انعطاف پذیری لازم)
12 – اگر قادر به درک احساسات ، رفتار و افکار خانواده ، دوستان و همکارانتان(که متفاوت از شما عمل می کنند)، نمی باشید. (عدم اگاهی اجتماعی)
13 – اگر بیشتر به جای گوش کردن ، صحبت می کنید و بیشتر از آنکه سعی کنید دیگران را بفهمید ، سعی دارید که دیگران شما را درک کنند. (عدم مدیریت رابطه)
14 – اگر بسیار هیجان طلب هستید و صرفاً ، هیجانات شما را به سویی می کشاند و قادر به تعویق انداختن خواسته هایتان نیستید. (خود یا اگو ضعیف ، هوش هیجانی پائین)
15 – اگر برای رفتار ، احساس و گفتار خود روش و برنامه ای ندارید و منفعلانه و واکنشی نسبت به دیگران عکس العمل نشان می دهید.( رفتار بی تعقل یا انعکاسی، مشکل در شیوه حل مسئله)
16 – اگر عادت دارید به جای حل مشکلات از آنها فرار کنید یا اجتناب بورزید یا واکنش شما به مسائل بی تفاوتی هست. (پاسخ اجتنابی به رویدادها)
17- اگر در آینه نگاه دیگران، شما فردی غرغرو ، سرزنش گر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه گیر، پرخاشگر، دمدمی مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگین یا تکانشی ( کسی که یکباره بدون مقدمه و از روی احساس دست به عملی می زند و پیامدهای آن را نمی سنجد) به نظر می آئید. (اختلال شخصیت)
18 – اگر فکر می کنید، از میان چند میلیارد ساکنین کره زمین ، فقط و فقط یک شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غیر این صورت زندگی شما بی معنا شده و باید بمیرید یا تا آخر عمر مجرد بمانید.( خطای شناختی ، عدم کنترل احساس ، هوش هیجانی ضعیف)
19 – اگر بدون اینکه خود را دقیقاً‌ ارزیابی کنید و بشناسید ،‌دنبال همسر مناسب می گردید. (‌عدم شناخت خود)
20 – اگر وضعیت فعلی اتان راضی کننده نیست و برای رهایی و فرار از موقعیت ، اقدام به ازدواج می کنید. (مشکل در شیوه حل مسئله)
 
درباره ما
نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی ... به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم می گذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ... لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    عملکرد نماینده ی کنونی سلسله و دلفان (جناب آقای حجت الله سوری)چقدر برایتان رضایت بخش بوده است؟
    دلیل شما برای حمایت از مذاکرات هسته ای و به نتیجه رسیدن آن چیست
    آمار سایت
  • کل مطالب : 632
  • کل نظرات : 23
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 61
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 61
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 113
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 526
  • بازدید ماه : 1,526
  • بازدید سال : 38,765
  • بازدید کلی : 390,822